جرعه نوزدهم
سلام عشق مامان . 28 هفته شدیم به لطف خدا . نمی دونم چرا این قدر زمان داره به سرعت می گذره نه به اولای بارداریم که یک ثانیه اش هم دیر می گذشت نه به یکی دو ماهه که تغییرات و رشد زیادی در شما می بینم و هفته ها به سرعت می گذره . گاهی می ترسم که نکنه این دوران شیرین بارداریم این قدر زود بگذره و تموم شه و من استفاده نکنم و ترس از این که من از مسئولیت نگهداری از شما بر نیام ، باورم نمی شه که ایشالا دو ماهو نیم دیگه تو بغلمی . خیلی حس عجیبیه ستیا جون. یکی دو هفتست که لگدهات قوی شده و شیرین تر گاهی حس می کنم پا یا دستتو می کشی و یک قسمت از شکمم تیز می شه خیلی خنده دار گاهی وول می خوری و می لرزی مثل یک ماهی کوشولو. تخت و کمدو خیلی از وسایلتو خریدیم...