جرعه دهم
سلام کوچولوی من! امیدوارم که خوبــــــــــــــــــ باشی! خیلی خوب و سالم . چند روزه دیگه تقریبا میرم واسه اولین آزمایش هات یعنی آزمایش های سه ماهه اول. دلم روشنه که ایشالا سالمی و نگران نیستم تو رو به خدا سپردم عزیزم هر چی اون صلاح می دونه. گل من الان 12 هفته و 5 روزته دو سه روز دیگه سه ماهه اولمون تموم میشه! یعنی یک سوم راهو باهم طی کردیم. تا این جا همه چی خوبو و عالی بوده خداروشکر هم از لحاظ روانی آرامش داشتم و خوشحال بودم هم از لحاظ جسمانی از وقتی قرص ضد تهوعی که دکتر عزیزت بهم داده اصلا تهوع ندارم و پرم از اشــــــــــــــــتها. زندگی مشترک من و بابات خیلی قشنگه از همون اولش همه چی خوبو عالی بود (ماشالا) حالا این خونه گرم و دوست داشتنیمون فقط تو رو کم داره و با وجود تو دیگه چی بشه .
شمکم کمی بزرگ شده اگه لباس تنگ بپوشم مشخصه که باردارم موهامو کوتاه کردم خیلی کوتاه!ا همه می گن از وقت باردار شدی خوشکل تر شدی هه!
نمی دونم کی روح توی تو دمیده می شه و تو هم صاحب فکر و احساس و اراده ای می شی که مستقل از منه و مال خودته . دوست دارم بدونم فکر نکنم خیلی دور باشه.
فکر کنم الان تقریبا 7.5 سانتی متر شدی ! وای این عالیه یادمه اولین پست هام تو یک کنجد یا بهتر بگم یک سلول بودی . خوشحالم نازنینم. می دونی به این فک می کنم که چه ساعت های زیادی رو قراره باهم بگذرونیم چه قدر به هم عادت کنیم البته عادتو که الانشم کردم بهت! خیلی دوست دارم مادر خوبی برات باشم! نه حالا بهترین اما واسه تو خوب باشم نمی خوام کمترین آسیبی بهت برسه. بیشتر منظورم از لحاظ روانیه! اول همیشه اولویت تو و بابات خواهید بود بعد کارمو درسمو و.... . خوشحالم یک تجربه کوچیکی در مورد کار با بچه ها داشتم و دیدم که پدرو مادرها چه طوری می تونن به سادگی به بچشون آسیب های جبران ناپذیری بزنن.
منو بابات عاشقتیـــــــــــــــــــم کاش تو بغلمون بودی !