جرعه شانزدهم
فرشته نازنین من ! سلام دلم واسه نوشتن برات خیلی تنگ شده بود آخه خیلی وقته که واست ننوشتم عزیزم. دخترم ما الان 25 هفته و 2 روزمونه نصف بیشتر راهو با کمک خدای بزرگ طی کردیم ایشالا 15 هفته باقی مونده رو هم به خوبی طی کنیم . این چند هفته که واست ننوشتم خیلی اتفاق های خوب افتاده . من دفاع کردم و فارغ التحصیل راحــــــــــت شدم و فقط به شما فکر می کنمو بس. هر چند که خیلی این چند روز اذیتت کردم کلی پله بالا و پایین رفتم تا امضا بگیرمو کارای فارغ التحصیلیمو بکنم . البته همه که شما رو می دیدن کلی کمکم می کردن و کارامو راه می انداختن. البته بابای مهربونت هم خیلی خیلی کمکم کرد با هم یک هفته سمنان بودیم 3 روز وسطش هم رفتی...