ستیا جونستیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

«مادرنوشت»

جرعه بیست و دوم

1392/9/18 11:00
نویسنده : مامان ستیا
373 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان ، امیدوارم حالت خوب باشه. امروز 34هفته  و یک روزمونهلبخند! دقیقاً 40 روز دیگه تا زمینی شدنت مونده. هوا پاییزی و یکم سرده ولی  دلچسب. دو سه روزه که به زور می رم بیرون و پیاده روی می کنم حدود نیم ساعت . خیلی خوبه باعث می شه که تنبلی و بی حالیم کم بشه و سرحال و با نشاط باشم. امروز ساک بیمارستانتو بستم. هرچند که می دونم زوده ولی مامانم و اطرافیان می گن باید سک بیمارستانت آماده باشه شاید فرشتمون زودتر خواست بیاد. حدود 4 روز دیگه ماه هشتم بارداریم تموم می شه و وارد ماه 9 می شیم . امروز رفتم واست پوشک گرفتم اسمشو واقعا نمی دونم چیه پمبرز می گفتیم ما قبلاً ها که اشتباه بوده اسم یک مارکه . روش نوشته پوشک کامل بچه که شماره 1 شو خریدم خیلی کوچولو موچولویه! بازش کردمو توشو نگاه کردم برام جالب بود خیلی وقت بود که از نزدیک پوشک ندیده بودم برعکس همه که براشون خیلی این چیزا طبیعیه ولی واسه من یک حسه عجیبی داشت. کمی بستنتو تمرین کردم و با خودم مرور کردم! من واقعاً بی تجربه ام ! هر چند که خالتو توی 13 سالگیم خودم بزرگ کردم ولی واقعاً یادم رفته.

واسه بیمارستانت این وسایل ها رو گذاشتم:

- یک سر همی با کلاه

- یک دست زیر پوش و شلوار

- قنداق و بندش و پتو

- شیشه و پستونک (شیشه رو برای احتیاط برداشتم ایشالا که استفاده نمی شه ولی پستونکو می خوام از روز اول استفاده کنم تا بعدا هم قبولش کنی)

- پوشک و زیرانداز  (نمی دونم که آیا دستمال مرطوب هم لازمه یا نه چون می ترسم مواد شیمیایی بهت بزنم روز اول  و این که پودر بچه چی لازم هست یا نه؟)

- بالش شیردهی کوچولو 

و یک سری وسایل بهداشتی واسه خودم که جدا می ذارم!

(مامان های مهربون با تجربه راهنمایی کننسوال چیز دیگه ای هم هست که باید بردارم آیا؟

این هم عکسش

 این هم سرهمی سایز صفر از جلو و پشت برای بیمارستانت

 

 

 

مبارکت باشه . کی بشه که اون روز برسه!!!! یعنی می شهسواللبخند عزیز من ماه من تو رو به خدای مهربون می سپارمماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

گلی
18 آذر 92 10:51
سلام سعیده جون. من تاریخ زایمان طبیعیم رو 13 دی داده. من ساک بیمارستانم رو خالم که ماماست جمع کرد. گفت اگه خشک کن خودش رو هم برداری بهتره. دستمال مرطوب رو هم اگه بدون بو هست بردار چون هوا سرده نشورنش. از پودر بچه بهتره اصلاً استفاده نکنی. پماد پاشم روز اول واجب نیست ولی خواستی بردار. دستکشم براش بردار که اگه ناخوناش بلند بود خودش رو زخمی نکنه. یه دست دیگه هم واسه احتیاط لباس بردار مخصوصاً شلوار که ممکنه موقع تعویض کثیف ببشه(البته بیمارستانا الان اکثراً لباس میدن ولی من مال خودم رو ترجیح میدم). اینا رو خالم واسم جمع کرد!!! تو هم اگه چیزی به ذهنت رسید بهم بگو اضافه کنم
مامان ستیا
پاسخ
مرسی گلم واسه راهنمایییت.
گلی
18 آذر 92 23:02
آره همون پماد ضد سوختگی رو میگم. حالا هرمارکی باشه. زینک اکسایدم عالیه. من خودم ایروکس گرفتم هم زینک داره هم کانادولا. پماد گیاهیه.
مامان ستیا
پاسخ
زینک اکساید دارم البته فیروزه مارکش. یعنی همیشه باید از ین پماد زد به پاهاش حتی زمانی که نسوخته؟ مرسی از راهنماییت گلی جون
سحر
19 آذر 92 19:04
سلام سعیده گرامی.اول تا یادم نرفته بگم تم وبلاگ فوق العاده ست. دوم شکسته نفسی می فرمایید شما به نظر خیلی هم کارکشته میای. سوم محتویات کیف بیمارستان دختر من هم شامل همین هاست منهای بالش شیردهی و پماد ضد سوختگی، بردارم یعنی؟ لینک شدی عزیزم
مامان ستیا
پاسخ
ممنونم سحر جان لطف داری من هم شما رو لینک می کنم گلم. پماد ضد سوختگی رو که فک نکنم خیی خیلی لازم باشه بالش شیر دهی هم واسه این که روزای اوله دیگه ما هم بی تجربه که بتونیم راحت تر شیر بدیم به نی نی
رها
21 آذر 92 13:22
وای چه حسسه پر از استرس و قشنگیه ایشا... که هر دوتون سلامت باشین و نی نی کوچولوی خوشگل ما سلامت و خندون به دنیا بیاد
مامان ستیا
پاسخ
ممنونم رها جون لطف کردی به ما سر زدی
آزی
26 آذر 92 13:37
سلام عزیزم مرسی به ما سرزدی و خوشحالم باهاتون آشنا شدم خیلی لباسای نینی خوشگله ایشالا به سلامتی این روزا سپری شه منتظرم دختر نازتو ببینم
مامان ستیا
پاسخ
مرسی گلم لطف کردی
مامانی باران
26 آذر 92 18:36
گلم پماد ضد سوختگی رو لازم نیست همیشه بزنی ولی یه پماد پیشگیری از سوختگی بود که من از اول میزدم راستی اشتباهی روی پست قبلی برای ساک بیمارستان گفتم
مامان ستیا
پاسخ
ممنونم مرضیه جان از راهنماییت