ستیا جونستیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

«مادرنوشت»

این یعنی که بزرگ شدی

1393/8/29 12:41
نویسنده : مامان ستیا
372 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی می خوام نماز بخونم همین که چادر رنگی مو سرم می کنم با یک ذوقی نگاهم می کنی و به سمتم میای چون نماز خوندن من برات تبدیل به یک بازی شده، می پری میای به سمت من مهرمو بر می داری گاهی تو دهنت می کنی البته می دونی که نباید بکنی چون با خنده و یواشکی این کارو می کنی، بعدش که من می خوام برم سجود مهرو می زاری، من سرمو برمی دارم، مهرو بر می داری باز با عجله دوباره مهرو می زاریزبان، خیلی با مزست حرکاتت. البته خدا خودش قبول کنه این نماز خوندن ماروخندونک. خوب این یعنی که بزرگ شدی.

وقتی تو مهمونی وسط جمع تو سالن می شینی زمانی که احساس می کنی بهت کم توجه می شه، بلند می گی دس، دس خودتم دست می زنی و بلند می خندی ؛ بعد همه با هم می گن دست دست دست و همه دست می زنن. و تو بچه نیم وجبی کلی آدم بزرگو سرکار می زاری این یعنی که خیلی بزرگ شدی.

تا قبل ازین وقتی در کابینتی رو باز می کردم سریع می دویدی که وسایل توشو کشف کنی، و من زود اونو می بستم زباناما امروز خودت تونستی واسه مسئلت راه حل پیدا کنی و اونها رو باز کردیخوشمزه باید به فکر چاره باشم...خوب این هم یعنی بزرگ شدی.

وقتی داری شیر می خوری و تلویزیون داره چیزی نشون می ده اگه جذاب نباشه نگاه نمی کنی اما به محض این که من کنترلو بگیرم دستم و کانالو عوض کنم شیر خوردنو رها می کنی به سمت تی وی نگاه می کنی می خوای ببینی که کانال بعدی چی دارهخنده خوب فکر کنم دیگه خیلی بزرگ شدی...محبتمتنظر

 

پسندها (5)

نظرات (1)

مامان طاها و رها
29 آبان 93 13:33
بعدازظهر به خیر خدا! به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید زیرا اینها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید. سبک زندگیتون پر از شادی و خدا