بوی حریره بادوم می یاد...
شش ماهگی سنیه که چهار روز دیگه واردش می شیم. ماهی کوچولوی خونه ما نیم سال از زندگیت گذشت و من خوشحالم از این بزرگ شدنت. سال اول زندگی پر از شیرینی هاست هر روز یک کار جدید هر روز یک پیشرفت تازه.. کاش مامانی می تونستم از تو یاد بگیرم ازین که هر روزم با روز قبلم متفاوت باشه و ازین روزمرگی رها شم
. دختر نازم من با تو متولد شدم با تو بزرگ شدم و حالا احساس شش ماهگی می کنم. دوس دارم از دریچه چشمای تو به زندگی نگاه کنم با تو بزرگ شم راه رفتن و بازی کردن یاد بگیرم، خوشحال شدن با یک بهانه ساده با یک عروسک رنگی... یا از یاد بردن یکباره غم هام و خندیدن به اونها.... تو برام پر از درسی پر از تلنگری. فقط باید چشم ها و گوش هامو باز کنمو. ببینم و بشنومت. الان هر چیزی برات جدیده و جذابه از چهره سالخورده پدر بزرگ من تا دکمه های ساده یک لباس . هر چیزی در نگاهت تازس و زیباست و البته خوردنی. چون اگه به دستت برسه حتما مهمون دهان کوچیکت می شه.
یکی از لذت های شش ماهگی اینه که بری بادوم بخری بزاری نم بکشه پوستشو جدا کنی گودرش کنی و با کمی نبات و آب جوشیده به ماهی کوچولوت بدی. ماهی کوچولویی که خیلی شکمویه و همیشه سر سفره بی تاب می شه. شش ماهگی یعنی درس کردن فرنی با آرد برنج و کمی شکر یعنی حریره بادوم یعنی پوره سیب. شاید با خوندن اینها بخندی نازنینم اما برای من شیرینه، شیرین تر از عسل. عسلی که تا یک سالگی ممنوعه دادنش به تو ^_^ .
کمی بوی استقلال میاد ازین فرنی و حریره بادوم بوی خشبوییه. مخصوصا برای منی که تو این شیش ماه تنها 5 بار شما رو برای یک تا دو ساعت پیش مامان بزرگ ها گذاشتم. البته در همش واقعا مجبور بودم. اما ازین پس کمی راحت تر کمی بهتر می تونم شما رو برای ساعاتی کوتاه پیش مامان ها بزارم تا به هدفی که همیشه تو ذهن داشتم و اون هم برای توست، نزدیک شم.
کاش می تونستم فریاد بزنم و به همه بگم که دختر داشتن چه قشنگه اون هم دختری که حریره بادوم می خوره و شش ماهست.... ماهی کوچولوی من روزی که مثل من مامان شدی می فهمی که چرا خوشحالم.
تو رو به خدای مهربونمون می سپارم.
خدایا همه کوچولوها رو حفظ کن در پناه خودت یا رب العالمین
اولین شیره بادومی که خوردی
پنج ماهه بودی اینجا
ستیا مو بلند
مسافرت یک روزه به نیشابور برای افطاری با خاله و مامانیت
ستیا در خونه مامان جونش
اینجا رفتیم خونه دوستم مامان صاینا کلی با اسباب بازی هاش بازی کردی هر چند خودش نبود