ستیا جونستیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

«مادرنوشت»

مراحل زایمان

زايمان به سه مرحله كلي تقسيم مي شود : مرحله اول كه دردهاي زايماني شروع شده و پيشرفت مي كند تا رحم آماده خروج نوزاد شود. مرحله دوم كه در آن خروج نوزاد و تولد اتفاق مي افتد. مرحله سوم كه جفت خارج مي شود. مرحله اول يا دردهاي زايماني فاز ابتدايي فاز ابتدايي فازي است كه در آن رحم به صورت منظم منقبض مي شود. اين انقباضات بر خلاف انقباضات براكستون هيكز كه نا منظم و بي درد هستند، به تدريج دردناك مي شوند.  وقتي كه گردن رحم شروع به باز شدن مي كند، وضعيت آن در لگن تغيير مي كند و به سمت جلو آمده و نرم مي شود. براي اينكه بتوانيد تفاوت اين دو را بهتر درك كنيد نوك بيني خود را لمس كنيد، سفت و عضلاني است؛ حالا لبهاي خود را لمس كنيد، ن...
16 آذر 1392

جرعه بیستم

سلام به دختر عزیزم. ببخشید که خیلی وقته برات ننوشتم. این روزها دارم هر روز سنگین تر و تنبل تر می شم ولی خیالت راحت حالم خیلی خوبه .بارداریم واقعا راحت بود تا اینجا .چون شما خیلی دختر خوب و نازنینی بودی اصلا مامانتو اذیت نکردی .الان 32 هفته و 3 روزمونه . ستیا جان تا رسیدن به تو 53 روز مونده   باورم نمی شه مامانی. یعنی کمتر از دوماه دیگه!!! قبلاً یکی رو که می دیدم 8 ماهه بارداره می گفتم اوه چه زیاد چه جالب باورم نمی شه که منم روزای آخر بارداریمو سپری می کنم. خیلی این روزامو دوست دارم خیلی . خیلی حس عجیبیه  . دخترم ایشالا خودت هم یک روزی مادر می شی  و متوجه می شی که مادر شدن ، و مادر بودن چه قدر لذت بخشه . وای نفس من، عشق ...
1 آذر 1392

مادر

كودكي كه آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسيد ؟ ميگويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم ؟ خدا پاسخ داد: از ميان بسياري از فرشتگان ، من يكي را براي تو در نظر گرف ... ته ام . او در انتظار توست و از تو نگهداري خواهد كرد. اما كودك هنوز مطمئن نبود كه ميخواهد برود يا نه ! اينجا در بهشت، من كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند. خداوند لبخند زد و گفت : فرشته ي تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهي كرد و شاد خواهي بود. كودك ادامه داد ؟ من چطور مي توانم بفهمم مردم چه ميگويند ...
10 مرداد 1392