ستیا جونستیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

«مادرنوشت»

در فضیلت قناعت

1393/12/12 12:11
نویسنده : مامان ستیا
757 بازدید
اشتراک گذاری

روز های آخر سال، مخصوصا روزهای زمستونی اسفند، مخصوصا روزهای آخر اسفندو خیلی دوست دارم... حتی بیشتر از بهارش .چون توش بوی تحول می ده بوی خونه تکونی... توش پر انرژی و تکاپویه و  قشنگتر از اون انتظار قشنگیه که توش موج می زنه. کلا من فکر می کنم همیشه انتظار هر چیز رنگی تر و زیباتر از اون چیزه. وقتی یک مناسبت یک کالا، یک اتفاق افتاده باشه و یا در دست باشه دیگه با خودش فکری نداره چون خودش هست و در جریانه و دیگه روش سرمایه گذاری روانی نمی شه چون هست و داریش و شاید هم اون جور که باید ازش لذت نبری یا باعث انگیزشت نشه.

حالا با این مقدمه می خوام یک چیزی بگم، این که چرا ما مامان های دهه 60 ، آرزوهای بچه هامونو ازشون می گیریمو می دزدیم؟ چرا نمی زاریم آرزو، فکر، انگیزش یک چیزی تو دلشون جوونه بزنه. هر چیزی رو قبل نیاز براشون می خریم، و نمی زاریم بچه به مرحله خواستن برسه چه برسه به آرزودلخور.

ما مامان ها داریم یک جاهایی یک چیزهایی رو اشتباه می کنیم، خرید بیش از حد اسباب بازی، لباس، تبلت و... محبت نیست تنها شاید می خوایم سر اونها رو گرم کنیم به این وسایل تا راحت تر باشیم یا این که کمبودی احساس نکنه. در صورتی که اشتباه می کنیم.

اون چیزی که بی حد و اندازه باید به یچه ها داده بشه محبت و توجه و وقته و این بچه ها رو لوس نمی کنه. این رو باید بی حد و اندازه به کودک داد و اون بالایی رو محدود گرفت. ما راه رو دقیقا داریم برعکس می ریم.

توی کتاب 10 اصل ثابت فرزند پروری دقیقا این رو هم نوشته که از محبت و نوازش بچه ها لوس نمی شن  و از این نترسین بلکه از چیز های دیگری که ما به جای محبت به اونها می دیم (مثل باج دادن، قدرت دادن، وسیله های مختلف دادن برای این که دورو ور ما نیان و..) که بچه ها خودخواه و لوس می شن و می شه فرزند سالاری. توی هیچ پژوهش علمی هم نشون نداده که محبت کردن و توجه کردن به بچه و وقت گذاشتن براشون مضر بوده و لوسشون کرده . اما این که من چون نمی تونم باهش وقت بگذرونم براش تبلت و فلان فلان می خرم تا ولم کنه چرا ... صد در صد آسیب زاست.

 

حالا بریم سراغ دخترم . این روزها من هم سعی می کنم خودم رو اصلاح کنم و این روحیه که تا احساس می کنم فلان اسباب بازی خوبه یا فلان کتاب و برم زود بخرمش رو کنار بزارم. و البته توجهمو بیشتر روی داشته هام بکنم. برم سراغ کتاب هایی که داره و واسش بخونم با اسباب بازی هایی که داره بازی کنم و حتی خلاقیت به خرج بدیم و مدل های مختلف بازی کنیم. این ایده رو این وبلاگ فوق العاده خیلی خوب توصیف کرده: ا

 

این پدر و مادر دانا به تعداد اسباب‌بازی‌های فرزندشان هم دقت می‌کنند. در حالی که خیلی از خانه‌ها تا سقف از اسباب‌بازی پر است ، این پدر و مادر تعداد اسباب‌بازی فرزندشان را هم محدود می‌کنند. چرا؟ به این دلایل:

-خلاقیت بچه‌ها پرورش پیدا می‌کند:  تعداد زیاد اسباب‌بازی مانع از رشد خلاقیت بچه می‌شود. یک تحقیق در یک مهد کودک‌ آلمانی نشان داد به تدریج با کاهش تعداد اسباب‌بازی‌های در دسترس کودکان، بچه‌ها راه‌های جدیدی برای بازی با هم و استفاده از آنچه که موجود بود پیدا کردند.

-بازه توجه بچه‌ها افزایش پیدا می‌کند:  پدر و مادر‌ها می‌دانند که بازه توجه کوتاه چقدر در دوران تحصیل برای بچه‌ها مشکل‌ساز می‌شود. یکی از عوامل ازدیاد این مشکل بین بچه‌ها تعداد زیاد اسباب‌بازی است. بچه‌ای که تعداد زیادی اسباب‌بازی دارد توانایی توجه به چیزی که در حال حاضر در دست دارد را از دست می‌دهد چون گزینه‌های بی‌شمار دیگری در اختیارش است.

-بچه‌ها توانایی ارتباط بیشتری با دیگران پیدا می‌کنند: کودکان با تعداد کمتری اسباب بازی زمان بیشتری صرف ارتباط برقرار کردن با افراد بزرگسال یا کودکان می‌کنند و مهارت‌های اجتماعی آنها قوی‌تر می‌شود. و مطالعات نشان می‌دهد تقویت این توانایی‌ها در کودکی در موفقیت‌ّهای کاری و تحصیلی بسیار موثر است.

-بچه‌ها بهتر از آنچه که دارند نگه‌داری می‌کنند:  طبیعتا بچه‌ای که اسباب‌بازی‌های بیشتری داشته باشد توجه کمتری به حفظ و نگه‌داری ازشون خواهد داشت. وقتی همیشه یک جایگزین در دسترس است بچه برای داشته‌ّ‌هایش ارزشی قا‌‌‌یل نیست. آیا این درسی است که دوست دارید فرزندتان یاد بگیرد؟

-بچه‌ها علاقه بیشتری به نوشتن، خواندن و هنر پیدا می‌کنند:  تعداد کمتر اسباب‌بازی به فرزندتان کمک می‌کند علاقه بیشتری به مطالعه، موسیقی و نقاشی پیدا کند. هنر به بچه‌ها کمک می‌کند زیبایی، احساسات و روابط در جهان را خیلی بهتر درک کنند.

-بچه‌های زیرک‌تری خواهید داشت: در مدرسه به بچه‌ها جواب مساله را نمی‌دهند. راه پیدا کردن جواب را آموزش می‌دهند. همین اصل در جهان بازی هم صدق می‌کند. با تعداد کمتر اسباب‌بازی بچه‌ها وقت بیشتری صرف پیدا کردن راه‌های جدید برای سرگرم شدن خواهند کرد. توانایی‌ای که در‌های بی‌شماری را به روی فرزند شما باز خواهد کرد.

- بچه‌های سخت‌کوش تر و با پشتکار بیشتری خواهید داشت:  تعداد بی‌شمار اسباب‌بازی به این معنی است که کودک به جای تلاش برای تمام کردن بازی‌ای که تلاش یا تمرکز یا زمان زیادی می‌خواهد، سریع تسلیم شده و به سراغ اسباب‌بازی ساده‌تری می‌رود. کودکانی که بازی‌های کمتری در اختیار داشته باشند تلاش، پشتکار و اراده‌ قوی‌تری خواهند داشت.

- خودخواهی کودک کمتر می‌شود: بچه ‌هایی که هر چه می‌خواهند در اختیارشان است، فکر می‌کنند داشتن همه چیز حق آنهاست. چنین طرز تفکری به آسانی منجر به یک روحیه ناسالم در کودک و مشکل او در روابط اجتماعی می‌شود.

- بچه‌ها طبیعت را بیشتر تجربه می‌کنند: وقتی خانه پر از اسباب‌بازی نباشد بچه‌ها زمان بیشتری را بیرون از خانه می‌گذرانند. خواه این حیاط خانه باشد یا حیاط مجتمع یا بالکن یا پارک نزدیک خانه. این بچه‌ها هم از زیبایی طبیعت بهره می‌برند هم به خاطر فعالیت بدنی بیشتر، سالم‌تر هستند.

-بچه‌ها شادمانی و رضایت را جایی بیرون از اسباب‌بازی فروشی تجربه می‌کنند: شادی و رضایت واقعی را باید جایی بیرون قفسه‌های مغازه اسباب‌بازی فروشی پیدا کرد. بچه‌هایی که فکر کنند شادی با پول خریدنی است فریب کهنه‌ای را می‌خورند که والدینشان سالهاست باور کرده‌اند. بچه‌ها نیاز دارند شادی را در چیز‌هایی که ارزش‌شان جاودان است پیدا کنند.

 

من شدیدا از این وبلاگ ایده گرفتم و دارم توی زندگیم اجرا می کنم. علاوه بر دلایل بالا که نوشته شده و فواید این که بچه روی چند تا اسباب بازی متمرکز بشه نه 40 -50 تا هم برای رشد ذهنیش مهمه، و این که چرا آرزوی رنگی داشتن یک چیزو از کودکم بگیرم، چرا اسباب بازی ها دوچرخه ها و... برای ما بچه های دو دهه پیش رنگ و بوی دیگه ای داشت، چرا این قدر برامون با خودش شادی می آورد چون تا یک حدی دست نیافتنی بود. و ما آدم ها چیزهای دست نیافتنی رو بیشتر ترجبح می دیم ،چه قدر یک کادو خوشحالمون می کرد و ذوق می کردیم و تا یک هفته یا نه تا یک ماه بابت مثلا یک عروسک کوچیک خوشحال بودیم!! اما بچه های این دهه توی تولدشون 50 -60 تا کادو رو یک جا باز می کنن و حتی صدم ثانیه ای نگاهشون نمی کنن و با ولع کادو ی بعدی کادوی بعدی. جالب اینه که هیچ کدومشون خوشحالشون هم نمی کنه (آخه واقعا چند تا تولد رفتم و دقت کردم) چون از هر کدوم داشتن و این قدر دارن و... که هیچ شادی براشون نمیاره . پس چرا این لذت و شادی رو از کودکم بگیرم ، البته الان ستیا هم همین طوره اتاقش و کاملا پره اما از این به بعد باید کمی رویه ام رو تغییر بدم و حساب شده تر براش خرید کنم.

اینه که بالاخره من هم باید یک سری از ارزش های اخلاقی خوب رو به دخترم منتقل کنم. باید ستیا روزی بفهمه که این که آدم هر چی دلش خواست بخره یا ولخرجی ارزش نیست چون هر کسی که مثلا کمی پول داشت می تونه این کارو بکنه و این نفس ما و خواسته هامون تمومی نداره ولی این قناعت کردنه  که با ارزشه. شاعرای قدیم ما چه قدر در فضیلت قناعت شعر گفتن مثل سعدی و... و ما مادرای این نسل واقعا چنین ارزش های اخلاقی رو در خودمون نداریم چه برسه که بخواهیم منتقلش کنیم.

از خودم شروع کردم آقا من 6 ماهه که گوشی آنچنانی که داشتم به دیار باقی شتافته و در این 6 ماه دارم قناعت پیشه می کنم و از یک گوشی ساده تر استفاده می کنم و البته دیدم که زمین هم به زمان نمی رسه . و البته واسه خریدش اقدام خواهم کرد چون شدیدا به دوربینش نیازمندم واسه همینه که وبلاگم عکس نداره چند وقته ولی خواستم کمی خودسازی کنم و از خودم شروع کنم.

بالاخره بچه ها بس موجوداتی زرنگ هستند و بیشتر به عمل ما بزرگترها نگاه می کنن تا به شعارها و حرف هامون.

عینک

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامي ارزو
17 فروردین 94 12:50
سلام مامان روانشناس ستيا خانوم مطالبت واقعا عاليه ممنونم ازت من مرتب وبلاگتو چك ميكنم هم براي ايده گرفتن براي نوشتن وبلاگ دخترم و آموزش هايي كه براي تربيت كوچولو ها ميگي موفق باشي ارزو مامان روژينا