یک تصمیم خوب

این تصمیمی که گرفتم حاصل درس گرفتن از چیزهای مختلفه ، اتفاق هایی که دورو برم افتاده که یکم تلخ بوده (مثل مرگ یکی از آشنایان دور که خیلی هم جوون بوده و یا فوت شدن نوزاد 20 روزه دوستم و...) منو به فکر واداشت و باعث شد به چیزهای خوبی برسم:

1) این که زندگی من می تونه خیلی کوتاه باشه و  فرصت چندانی شاید نداشته باشم

2) این که وقتی شرایط سختی برای یک فردی پیش میاد، که حالا بعضی ها اون رو بلا تعبیر می کنن(که البته از نظر من بلا نیست و دانش ما از اون کمه)، نه تنها برای اون فرد که به حادثه نزدیکه یک آزمایش محسوب می شه، بلکه برای ما آدم های اطراف که اون رو می بینیم و یا می شنویم هم یک آزمایش محسوب می شه.

الف) این که شاکر خدا باشم و قدر نعمت های خوبی که خدا بهم داده رو بدونم. به این نعمت ها و مثبت ها فکر کنم و حتی بنویسمشون.

ب) بنده هایی که هنوز به مصیبت و مشکل آنچنانی وارد نشده اند(که البته فعلاً و از آینده خبری نداریم) برای شکر گزاری و برای سربلند بیرون اومدن از اون آزمایشی که در مورد پیش گفتم، یک کار خوب یک کمک یک کار خیر به شکرانه نعمت های خدا از جمله سلامتی و... انجام بدن. شاید مسئولیت آدم ها این باشه یک عده دچارند و عده ای دیگه مسئول اونها . و هر دو دسته در حال آزمایش.

پس در تصمیمات 10روزه من یک کار خوب گنجیده می شه. روزانه یک کار خالصانه تنها برای خدا... این طوری رزومه آخرتمون هم پر می شه. نه تنها حس خوب و دعای خیر مردم تو این دنیا نصیبمون می شه توی اون دنیا هم که دیگه از خود خدا می گیریم جوابمونو. روزانه یک مشاوره مجانی، سر زدن به پدربزرگ ومادربزرگ، کمک مالی، و ....هر چی از دستم بر بیاد. کوچیک یا بزرگ بودن اون کار مهم نیست مهم خالص بودنشه

3) قدر ساعت های دهه سوم زندگیمو بدونم و به این راحتی از دستشون ندم.

این کارت رو هم خیلی دوست می دارم و روی من خیلی اثرات خوبی داشته برای حرکت :

بازی و خلاقیت  امروز من برای بازی با ستیا: قوطی خالی سرلاک رو پر ماژیک و خودکار کردم و بهش دادم اونم مشغول بازی شد خالی کردن اون قوطی و پر کردنش که با صدا همراه. توی این سن ستیا کارهای تکراری انجام می ده البته اون از نظر ما تکراریه از نظر خودش هر دفعه اش تازه و جدیده. اون هم به علت عدم تکامل لوب فرونتال مغزش هستش که با افزایش سنش کم خواهد شداین تکرار کردن ها. کلن این روزها به پر و خال کردن علاقه داره.